به الگوهای اولیه ای که توسط رفتار اطرافیان در دوران کودکی در ذهن ما شکل میگیرند، تله های زندگی گفته می شود. تله های زندگی بخشی از وجود ما هستند که در موقعیت ها و یا انتخاب روابط با افراد دیگر به باز آفرینی همان شرایط تلخ اولیه دوران کودکی میپردازیم و شاید بخاطر همین تداوم تله هاست که در دست یابی به اهداف زندگی، با شکست و ناکامی روبه رو می شویم.
تله های زندگی چگونگی تفکر، احساس، رفتار و نحوه ی ارتباط با دیگران را تعیین می کند. این تله های زندگی حتی زمانی هم که زندگی بر وفق مراد است، هم ممکن است که نگذارند که ما از زندگی لذت ببریم. اولین قدم برای رهایی از تله های زندگی نیازمند این است که همواره با مشکلات خود رویارو شویم.
چرا باید تله های زندگی را شناخت؟
طرحواره ها و یا تله ها به خودی خود اهمیتی ندارند .آنها زمانی اهمیت پیدا می کنند که، در مهم ترین تصمیم گیری های زندگی، مثل ازدواج ،انتخاب شغل و تحصیل و رشته باید گرفته شوند. ، آنها ما را به صورت ناخودآگاه تحت فرمان قرار می دهند، و ما را مجبور به پیروی کردن از خود می کنند.
به این ترتیب آنها ما را همان جایی هدایت می کنند که می خواهند. زمانی که ما به سال های گذران عمر خود نگاهی می اندازیم، درمی یابیم که چرا با این همه تلاش و دقت، اهداف زندگیمان محقق نشده و در دام اشتباهات تکراری افتادیم. ما چنان تحت کنترل این ناهشیار ها قرار می گیریم، که مجبوریم از این جمله هااستفاده کنیم.
«دست خودم نبود»
« به هیچ وجه نمی توانم»
« نفهمیدم چرا اینجوری شد»
« بدون او می میرم»
« می خواستم به همه ثابت کنم نشد» و…
همین امر باعث ایجاد احساس ها و افکاری در ما می شوند که ما را بسیار محدود می کنند و مانع از لذت بردن ما از زندگی می شوند ، که به ناچار خود را محکوم به سرنوشت و تقدیری که پیش آمده کنیم.
همانطور که گفته شد قدم اول برای رهایی از این تله های زندگی شناخت و آگاهی به آن ها ست .تا بدانیم تاکنون در چه تله هایی گیر افتاده ایم و مستعد گیر افتادن در کدام یکی دیگر هستیم. پس قدرتمندانه بتوانیم انتخاب کنیم تا درگیر بازگویی این جملات مثل : قسمت و سرنوشت و شانس نشویم.
برگرفته از کتاب زندگی خود را بیافرینید.
تالیف :جفری یانگ _ژانت کلوسکو
ترجمه : دکتر حسن حمیدپور _
الناز پیرمرادی _ناهید گلی زاده
انتشارات ارجمند